عنصر اساسی و جدایی ناپذیر آن خیال است. به همین علت افراد مختلف درک و تعریف گوناگون و متفاوتی از آثار هنری دارند. ویل دورانت اعتقاد دارد: “آنجا که طبیعت متوقف می شود، او آغاز می شود.” در نتیجه هنر ورای طبیعت است. ارزش هنر وابسته به ماهیت آن و استفاده از تجربه های زیبایی شناختی است.
هنر در واقع استفاده کردن از توانایی ها و تخیلات برای خلق کردن آثار زیباست ، با هنر می توان تجربیات و احساسات را با دیگران تقسیم کرد
محدوده ی بزرگی از فعالیت های انسانی را در بر می گیرد ، فعالیت هایی که در آن یک یا چند اثر خلق می شود و اثرات آن صمعی ، بصری ، یا قابل لمس هستند. آثار هنری به وسیله ی مهارت های انسانی مانند تخیل یا بر اساس یک سری قواعد و قوانین فنی خلق می شوند. هنر وقتی منجر به تولید و خلق اثرهنری میشود ارزشمند است و با توجه به احساس زیبایی شناسی که در انسان وجود دارد ناخودآگاه توسط انسان ها مورد قدردانی و توجه قرار می گیرد.
چیزی است که از زمان های بسیار قدیم همیشه همراه انسان ها بوده است و شما نمونه های بسیار زیادی از اثرات هنری که توسط انسان ها حتی در زمان غارنشینی به وجود آمده اند را می توانید مشاهده کنید. از هنرهایی که بصورت تجسمی ( قابل لمس ، دارای جسم ) هستند می توانیم به هنرهایی مثل مجسمه سازی ، نقاشی ، عکاسی ، خطاطی ، مقعرکاری و … اشاره کنیم.
هنر آفرینش انسان است. به توان ، اثر و کاری که از تصور و آفرینش انسان شکل یافته است، هنر می گویند. امر هنری حتما با زیبایی همراه نیست یا زیبایی شناسی واحدی ندارد ولی همیشه با خلاقیت انسان همراه است.
هنرمند کیست ؟
در حالت کلی انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند:
1- عده ای که نگاه می کنند و درک می کنند.
2- عده ای که نگاه می کنند و از درک عاجزند.
شاید تعریف اول برای هنرمند صحیح تر باشد ولی باید به این موضوع واقف باشیم که هنرمند علاوه برمنابع زمینی و ارتباط حسی و تعامل با آن ها به منبع دیگری از کمال و فهم اتصال دارد که باعث می شود یک هنرمند با سایر انسان ها از نظر روحی متفاوت باشد.